اناجیل واعمال رسولان | رسالات پولس رسول | رساله عبرانیان | رساله یعقوب | رسالات پطرس رسول | رسالات یوحنا رسول | رساله یهودا | کتاب مکاشفه | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
انجیل متی | رومیان | افسسسیان | دوم تسالونیکیان | عبرانیان | یعقوب | اول پطرس | اول یوحنا | یهودا | مکاشفه | |
انجیل مرقس | اول قرنتیان | فیلیپیان | اول تیموتاوس | دوم پطرس | دوم یوحنا | |||||
انجیل لوقا | دوم قرنتیان | کولسیان | دوم تیموتاوس | سوم یوحنا | ||||||
انجیل یوحنا | غلاطیان | اول تسالونیکیان | تیطس | |||||||
اعمال رسولان | فلیمون | |||||||||
فهرست کلام خدا: عهد جدید | X   پنجره را ببندید |
کتاب مقدس برای تمام فصول (۵)
بخش «کتاب مقدس برای تمام فصول» شامل بررسی ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس است. با مطالعه یک فصل در هفته، شما در طول یک سال (۵۲ هفته) شناخت عمیق تری از حقایق و تعالیم اساسی کلام خدا حاصل می کنید و تصویری جامع از کل کتاب مقدس در ذهنتان شکل می گیرد. ( همه آیات از ترجمه فارسی هزاره نو و گاهی از ترجمه قدیم فارسی کتاب مقدس برگزیده شده اند.)
برای درک بهتر می توانید ابتدا فصل مورد بحث را در بخش انتهایی این صفحه بخوانید؛ سپس بررسی آن را در ابتدای همین صفحه دنبال کنید.
بررسی کتاب پیدایش فصل چهارم
با سلام به همه دوستان، ادوارد سرکیسیان هستم و به بررسی فصلی دیگر از ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس می پردازم.
فصل چهارم کتاب پیدایش عهد عتیق یکی دیگر از فصل های کلیدی کتاب مقدس است که در آن وضعیت انسان سقوط کرده بعد از وقایع باغ عدن به زیبایی به تصویر کشیده شده است و بررسی دقیق آن ما را در شناخت اوضاع آشفته این جهان کمک می کند و نور بیشتری به برخی موضوع های پیچیده می تابد.
اما آیات ۱تا ۵:
1آدم زن خود حوا را بشناخت و او باردار شده، قائن را زایید، و گفت: «به یاری خداوند مردی حاصل کردم!» 2و دیگر بار، برادر او هابیل را زایید. هابیل گلهبان بود و قائن کِشتگرِ زمین. 3پس از چندی، قائن هدیهای از محصول زمین برای خداوند آورد. 4ولی هابیل از نخستزادگان گلۀ خویش و از بهترین قسمتهای آنها هدیهای آورد. خداوند هابیل و هدیۀ او را منظور داشت، 5ولی قائن و هدیهاش را منظور نداشت. پس قائن بسیار خشمگین شد و دلریش گشت.
فصل چهارم گوشه ای از زندگی آدم و حوا و فرزندانشان را خارج از باغ عدن نشان می دهد. احتمالا چندین سال از واقعه سقوط انسان در باغ عدن می گذشت و آدم و حوا صاحب چندین فرزند پسر و دختر بودند که فقط نام برخی از آنان در اینجا ذکر شده است.
مطابق پیشگویی پیدایش ۳: ۱۴-۱۵ از نسل زن می بایست کسی ظهور کند که سر مار را بکوبد (شیطان را نابود کند) و مار نیز پاشنه وی را بزند(او را زخمی کند). شاید حوا در خود می اندیشید که یکی از پسرانش باید این پیشگویی را به انجام برساند!
اما نام یکی از پسرانش قائن و دیگری هابیل بود. قائن بر روی زمین لعن شده زراعت می کرد و این دقیقا به طور نمادین اشاره به پیدایش ۳: ۱۷و۱۸ است(17و به آدم گفت: «چون سخن زنت را شنیدی و از درختی که تو را امر کردم از آن نخوری خوردی، به سبب تو زمین ملعون شد؛ در همۀ روزهای زندگیات با رنج از آن خواهی خورد. 18برایت خار و خَس خواهد رویانید، و از گیاهان صحرا خواهی خورد. )
اما هابیل به نگهداری و سرپرستی از گله مشغول بود؛ به یاد دارید که خدا در فصل اول به انسان اختیار حکمرانی و تسلط بر تمامی حیوانات و موجودات زمین را داده بود و گویی شغل هابیل به این نقش انسان قبل از سقوط نزدیکتر بود! در هر حال این دو برای پرستش و عبادت خدا، هدایایی را به خدا تقدیم کردند. قائن هدیه ای از محصول زمین و هابیل از نخست زادگان گله خویش و از بهترین قسمت های آنها به خداوند تقدیم کرد. در ادامه داستان می خوانیم که خدا هدیه هابیل را منظور داشت و هدیه قائن را منظور نداشت!
اما پرسشی که بلافاصله در ذهن مطرح می شود این است که چرا؟ چرا خدا هدیه قائن را منظور نداشت؟
آیا هدیه قائن از بهترین و مرغوبترین محصول زمین نبود یا اینکه شاید قائن هدیه اش را با خلوص نیت و قلبی آکنده از محبت به خدا تقدیم نکرده بود؟!
هر چند هر دو مورد فوق ممکن است درست باشد ولی دلیل اساسی و اصلی در جایی دیگر نهفته است!
اگر به یاد داشته باشید در فصل سوم کتاب پیدایش خدا برای پوشاندن عریانی آدم و حوا، حیوانی را قربانی کرد و از پوست آن لباس هایی را برای آدم و حوا ساخت. در توضیح این رخداد اشاره کردم که برای پوشاندی عریانی و شرم آدم و حوا که نتیجه نافرمانی شان بود؛ خدا حیوانی معصوم و بی گناه را در باغ عدن قربانی کرد که این دقیقا نمادی از کفاره عیسی مسیح خداوند بود. برای هزاران سال تا آمدن خداوند عیسی، قربانی حیوانات نمادی از کفاره مسیح بود و این تنها روشی بود که انسان های سقوط کرده ( مخصوصا قوم اسرائیل) می توانستند به خدا نزدیک شوند و او را در معبد خدا پرستش کنند؛ بنابراین تنها راه ممکن برای نزدیک شدن به خدای قدوس و عادل مطلق، قربانی و کفاره بود و هیچ راه دیگری برای این منظور وجود نداشت و ندارد.
هر چند آدم و حوا درک بسیار ناقص و ابتدایی از این موضوع داشتند ولی بدون شک آن را به فرزندان خود منتقل کرده بودند. اگر کتاب پیدایش را اندکی مطالعه کنید که هنوز خبری از قوم اسرائیل و فرامین موسی و تجویز قربانی ها در معبد خدا و کاهنان نبود؛ بارها و بارها قربانی حیوانات را خواهید دید! برای مثال:
۲۰آنگاه نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد و از همۀ چارپایان طاهر و از همۀ پرندگان طاهر گرفته، قربانیهای تمامسوز بر مذبح تقدیم کرد. پیدایش ۸: ۲۰
18پس اَبرام خیمۀ خود را نقل کرد و رفته، نزدیک بلوط مَمری در حِبرون ساکن شد، و در آنجا مذبحی برای خداوند بنا کرد. پیدایش ۱۳: ۱۸
۱۲فرشته گفت: «دست بر پسر دراز مکن و کاری با او نداشته باش! اکنون میدانم که از خدا میترسی، زیرا پسرت، آری یگانه پسرت را، از من دریغ نداشتی.» ۱۳ابراهیم سر بلند کرد و پشت سرش قوچی را دید که با شاخهایش در بوتهای گرفتار شده بود. ابراهیم رفته، قوچ را گرفت و آن را به جای پسرش، چون قربانی تمامسوز تقدیم کرد. پیدایش ۲۲: ۱۲و۱۳
هابیل نماینده تمام ایمانداران واقعی جهان است که ایمان دارند عبادت خدا بدون قربانی بی معنی است؛ دقت کنید که در مورد هدیه هابیل آیه ۴ تاکید می کند« ولی هابیل از نخستزادگان گلۀ خویش و از بهترین قسمتهای آنها هدیهای آورد.» که نشان می دهد هابیل نه تنها از بهترین های گله به خدا تقدیم کرد بلکه آنها را قربانی کرد زیرا متن می گوید از «بهترین قسمت های آنها» به خدا تقدیم کرد. از سویی دیگر قائن با وجود اینکه از این موضوع با خبر بود از این دستور سرپیچی کرد و بجای انتخاب تنها راه ممکن و مقبول خدا، راهی دیگر را برای این منظور ابداع کرد! که راه پسندیده خودش بود و از محصول زراعتش به خدا تقدیم کرد.
ولی عبادت و پرستش خدا بدون قربانی و کفاره ممکن نیست!
بنابراین خدا هدیه قائن را منظور نداشت ولی هدیه هابیل را پذیرفت.
4 به ایمان هابیل قربانی نیکوتر از قائن را به خدا گذرانید و بهسبب آن شهادت داده شد که عادل است، به آنکه خدا به هدایای او شهادت میدهد؛ و بهسبب همان بعد از مردن هنوز گوینده است. عبرانیان ۱۱: ۴
اما قائن از این موضوع بسیار خشمگین شد و نسبت به برادرش کینه به دل گرفت!
آیات ۶ و ۷
6آنگاه خداوند به قائن گفت: «از چه سبب خشمگینی و چرا دلریش گشتهای؟ 7اگر آنچه را که نیکوست انجام دهی، آیا پذیرفته نمیشوی؟ ولی اگر آنچه را که نیکوست انجام ندهی، بدان که گناه بر در به کمین نشسته و مشتاق توست، اما تو باید بر آن چیره شوی.»
مجددا خدا با محبت و صبر به قائن تذکر می دهد که راه نیکو (قربانی و کفاره) را انتخاب کند و این تنها روش چیره شدن بر گناه است. زیرا نجات از اسارت گناه و مرگ ابدی فقط و فقط از طریق ایمان به کفاره و فیض الهی میسر می شود و این طریقی بود که هابیل آن را انتخاب کرده بود.
اما قائن نماینده تمام بی ایمانان جهان است! کسانی که هرگز به کفاره خدا ایمان نمی آوردند و مرگ ابدی و جدایی از خدا نصیب آنان خواهد شد.
اما در ادامه می خوانیم:
8قائن به برادر خویش هابیل گفت: «بیا تا به صحرا برویم». و چون در صحرا بودند قائن بر برادرش هابیل برخاست و او را کشت. 9آنگاه خداوند به قائن گفت: «برادرت هابیل کجاست؟» گفت: «نمیدانم؛ مگر من نگهبان برادرم هستم؟» 10خداوند فرمود: «چه کردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمیآورد. 11و اکنون تو ملعون هستی از زمینی که دهان خود را گشود تا خون برادرت را از دست تو دریافت کند. 12چون زمین را کِشت کنی، دیگر قوّت خود را به تو نخواهد داد. و تو بر زمین آواره و سرگردان خواهی بود.» 13قائن به خداوند گفت: «مکافاتم بیش از تحمل من است. 14هان امروز مرا از این زمین طرد کردی و از حضور تو پنهان خواهم بود. پس در جهان آواره و سرگردان خواهم بود و هر که مرا یابد، مرا خواهد کشت.» 15آنگاه خداوند به او گفت: «در این صورت، هر که قائن را بکشد، از او هفت چندان انتقام گرفته خواهد شد.» و خداوند نشانی بر قائن نهاد تا اگر کسی او را بیابد، وی را نکشد. 16پس قائن از حضور خداوند بیرون رفت، و در سرزمین نْود در شرق عدن ساکن شد.
کینه و تنفر قائن نسبت به هابیل به اولین قتل عمد جهان منجر شد و این دقیقا چیزی است که مسیح در فصل پنجم انجیل متی به آن اشاره می کند:
21«شنیدهاید که به پیشینیان گفته شده، ”قتل مکن، و هر که قتل کند، سزاوار محاکمه خواهد بود.“ 22امّا من به شما میگویم، هر که بر برادر خود خشم گیرد، سزاوار محاکمه است.
توجه کنید که در آیه ۹، قائن در پاسخ به خدا می گوید« مگر من نگهبان برادرم هستم» که به طعنه و مسخره اشاره ای غیر مستقیم به چوپان بودن هابیل بود!
آیا برادر ارشد نباید با محبت و عشق نگهبان و محافظ و حامی برادر کوچکترش باشد؟
11همین است پیامی که از آغاز شنیدید، که باید یکدیگر را محبت کنیم. 12نه چون قائن که از آنْ شریر بود و برادر خود را کشت. و چرا او را کشت؟ زیرا اعمال خودش بد بود و اعمال برادرش خوب. اول یوحنا ۳: ۱۱و ۱۲
مجازات عادلانه قائن مرگ بود؛ ولی خدا بخاطر فیض و محبت عظیمش آن را به تاخیر انداخت. قائن بعد از مرگ فیزیکی، مرگ ابدی را تجربه کرد و بی شک در داوری نهایی و عادلانه خدا به مجازات در جهنم محکوم خواهد شد.
مطابق متن فصل چهارم، قائن هرگز از عملش پشیمان نشد و حتی به مجازات خفیف و موقت خدا نسبت به وی معترض بود«قائن به خداوند گفت: «مکافاتم بیش از تحمل من است. 14هان امروز مرا از این زمین طرد کردی و از حضور تو پنهان خواهم بود.»
و بدین ترتیب قائن در زمین «نُود» در شرق عدن ساکن شد و معنی تحت الفظی «نود»، «سرگردانی» است!
قائن، نه تنها اولین کسی بود که به قتل عمد مرتکب شد بلکه مخترع اولین دین جهان نیز بود؛ دینی که زاده ذهن سقوط کرده اش بود! همه ادیان دنیا، بدون استثنا از همین نوع هستند. برای همین مسیح در موعظه سر کوه در انجیل متی فصل ۷ می گوید « ۱۳از درِ تنگ داخل شوید، زیرا فراخ است آن در و عریض است آن راه که به هلاکت منتهی میشود و داخلشوندگانِ به آن بسیارند. 14امّا تنگ است آن در و سخت است آن راه که به حیات منتهی میشود، و یابندگان آن کماند.»
چرا راهی که به حیات ختم می گردد تنگ است؟ زیرا فقط «یک راه» است ولی راهی که به مرگ منجر می شود فراخ است زیرا شامل« همه راه های دیگر» غیر از آن «یک راه» است!
بنابراین جمله آشنای «همه راه ها به خدا ختم می گردند.» دروغ و سرابی بیش نیست!
در آیه ۱۶«و خداوند نشانی بر قائن نهاد تا اگر کسی او را بیابد، وی را نکشد.»
این نشانه هر چه که بود هر چند از قائن محافظت می کرد ولی یادآور قتل و گناه قائن بود که آن را با خود تا آخر عمر به یدک کشید.
در ادامه می افزاید:
17قائن زن خود را بشناخت، و او باردار شد و خَنوخ را زایید. آنگاه قائن شهری ساخت و آن را به نام پسر خود، خَنوخ نامید. 18و برای خَنوخ عیراد زاده شد، و عیراد مِحویائیل را آورد، مِحویائیل مِتوشائیل را، و مِتوشائیل لَمِک را. 19لَمِک دو زن گرفت، یکی عادَه نام داشت و دیگری ظِلَّه. 20عادَه، یابال را زایید؛ او پدر چادرنشینان و دامداران بود. 21برادر او یوبال نام داشت؛ او پدر همۀ نوازندگان بربط و نی بود. 22ظِلَّه نیز توبالقائِن را زایید، که صانع همه گونه ابزار برنجی و آهنی بود. خواهر توبالقائِن، نَعَمَه نام داشت.
23لَمِک به زنان خود گفت:
«ای عادَه، ای ظِلَّه، به من گوش فرا دهید،
ای زنان لَمِک سخنانم را بشنوید.
مردی را به سبب زخمی که به من زد کشتم،
و جوانی را به سبب جراحتی که بر من وارد آورد.
24اگر برای قائن هفت چندان انتقام گرفته شود،
برای لَمِک، هفتاد و هفت چندان.»
نسل قائن در زمین افزوده شدند و به واسطه فیض عام و محبت خدا برای اینکه زندگی بی ایمانان تحت لعنت و آشفتگی قابل تحمل باشد «فرهنگ» زاده شد و شهرسازی، موسیقی، صنعت و کشاورزی… توسعه یافتند؛ خوشی بی ایمانان محدود به همین چیزها است!
بدین ترتیب بیرون از باغ عدن جوامع مختلف شکل گرفتند و شرارت درونی و ذاتی انسان به شکل های مختلف ظاهر شد. برای اولین بار لَمِک، پسر مِتوشائیل، بر خلاف اراده خدا، چند همسری را بر گزید. این در حالی است که در پیدایش فصل دوم آمده است:
24از همین رو، مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، به زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند شد.
شرارت انسان بعد از باغ عدن به طور تصاعدی افزایش یافت تا اینکه در عصر نوح ( حدود ۱۷۰۰ سال بعد از آدم و حوا) ، رخداد عجیب دیگری اتفاق افتاد که در فصل های کلیدی بعدی آن را بررسی خواهیم کرد.
سرانجام بعد از مرگ هابیل، خدا فرزند دیگری به آدم و حوا بخشید تا نسل ایمانداران بر زمین ادامه یابد:
۲۵و آدم دیگر بار زن خود را بشناخت و او پسری بزاد و او را شِیث نامید و گفت:«خدا به جای هابیل که قائن او را کشت، نسلی دیگر برای من برقرار داشت.» 26برای شِیث نیز پسری زاده شد و او را اِنوش نامید. در آن زمان، مردم به خواندن نام خداوند آغاز کردند.
بنابراین بَقیتی اندک از نسل ایمانداران واقعی که پرستندگان خدای واقعی بودند از نسل شیث و انوش ادامه یافت!
23عیسی حدود سی سال داشت که خدمت خود را آغاز کرد. او به گمان مردم پسر یوسف بود، و یوسف، پسر هِلی، 24پسر مَتّات، پسر لاوی، پسر مِلکی، پسر یَنّا، پسر یوسف، …
38پسر اَنوش، پسر شِیث، پسر آدم، پسر خدا.
انجیل لوقا ۳: ۲۳-۳۸
فیض عیسی مسیح با همه شما باد. آمین
کتاب پیدایش فصل چهارم
1آدم زن خود حوا را بشناخت و او باردار شده، قائن را زایید، و گفت: «به یاری خداوند مردی حاصل کردم!» 2و دیگر بار، برادر او هابیل را زایید. هابیل گلهبان بود و قائن کِشتگرِ زمین. 3پس از چندی، قائن هدیهای از محصول زمین برای خداوند آورد. 4ولی هابیل از نخستزادگان گلۀ خویش و از بهترین قسمتهای آنها هدیهای آورد. خداوند هابیل و هدیۀ او را منظور داشت، 5ولی قائن و هدیهاش را منظور نداشت. پس قائن بسیار خشمگین شد و دلریش گشت. 6آنگاه خداوند به قائن گفت: «از چه سبب خشمگینی و چرا دلریش گشتهای؟ 7اگر آنچه را که نیکوست انجام دهی، آیا پذیرفته نمیشوی؟ ولی اگر آنچه را که نیکوست انجام ندهی، بدان که گناه بر در به کمین نشسته و مشتاق توست، اما تو باید بر آن چیره شوی.»
8قائن به برادر خویش هابیل گفت: «بیا تا به صحرا برویم». و چون در صحرا بودند قائن بر برادرش هابیل برخاست و او را کشت. 9آنگاه خداوند به قائن گفت: «برادرت هابیل کجاست؟» گفت: «نمیدانم؛ مگر من نگهبان برادرم هستم؟» 10خداوند فرمود: «چه کردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمیآورد. 11و اکنون تو ملعون هستی از زمینی که دهان خود را گشود تا خون برادرت را از دست تو دریافت کند. 12چون زمین را کِشت کنی، دیگر قوّت خود را به تو نخواهد داد. و تو بر زمین آواره و سرگردان خواهی بود.» 13قائن به خداوند گفت:
«مکافاتم بیش از تحمل من است. 14هان امروز مرا از این زمین طرد کردی و از حضور تو پنهان خواهم بود. پس در جهان آواره و سرگردان خواهم بود و هر که مرا یابد، مرا خواهد کشت.» 15آنگاه خداوند به او گفت: «در این صورت، هر که قائن را بکشد، از او هفت چندان انتقام گرفته خواهد شد.» و خداوند نشانی بر قائن نهاد تا اگر کسی او را بیابد، وی را نکشد. 16پس قائن از حضور خداوند بیرون رفت، و در سرزمین نْود در شرق عدن ساکن شد.
17قائن زن خود را بشناخت، و او باردار شد و خَنوخ را زایید. آنگاه قائن شهری ساخت و آن را به نام پسر خود، خَنوخ نامید. 18و برای خَنوخ عیراد زاده شد، و عیراد مِحویائیل را آورد، مِحویائیل مِتوشائیل را، و مِتوشائیل لَمِک را. 19لَمِک دو زن گرفت، یکی عادَه نام داشت و دیگری ظِلَّه. 20عادَه، یابال را زایید؛ او پدر چادرنشینان و دامداران بود. 21برادر او یوبال نام داشت؛ او پدر همۀ نوازندگان بربط و نی بود. 22ظِلَّه نیز توبالقائِن را زایید، که صانع همه گونه ابزار برنجی و آهنی بود. خواهر توبالقائِن، نَعَمَه نام داشت.
23لَمِک به زنان خود گفت:
«ای عادَه، ای ظِلَّه، به من گوش فرا دهید،
ای زنان لَمِک سخنانم را بشنوید.
مردی را به سبب زخمی که به من زد کشتم،
و جوانی را به سبب جراحتی که بر من وارد آورد.
24اگر برای قائن هفت چندان انتقام گرفته شود،
برای لَمِک، هفتاد و هفت چندان.»
25و آدم دیگر بار زن خود را بشناخت و او پسری بزاد و او را شِیث نامید و گفت: «خدا به جای هابیل که قائن او را کشت، نسلی دیگر برای من برقرار داشت.» 26برای شِیث نیز پسری زاده شد و او را اِنوش نامید. در آن زمان، مردم به خواندن نام خداوند آغاز کردند.
راهنمایی
پنجره را ببندید X
با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.